مليناي من و اميد

ملینای 18 ماهه

  *  دختر ناز من دیروز 18 ماهش تموم شد و وارد 19 ماهگی شد. *  دیروز با خواهرش آوینا رفتیم درمانگاه و واکسن ملینا رو زدیم. سه تا بود . یدونش قطره خوراکی بود . یدونه هم تو دستش زدن و آخریش هم تو پاش. قربونش برم که واسه هر سه تاش کلی گریه کرد. خدا رو شکر دیگه واکسن نداره تا زمان مدرسه. تا ظهر اصلا تب نداشت و حالش خوب بود. اما بعد از ظهر که خوابید و بیدار شد یکمی تب داشت و پاش سنگین شده بود و نمی تونست خوب راه بره و خدا رو شکر تا شب خیلی بهتر شد. *  از خودش بگم که کلی دختر بازیگوشی شده . *  جعبه لیوان ها رو از تو کابینت بیرون میاره و زیر پاهاش میزاره و از آبریز ی...
26 تير 1394
1